
دوشنبه ۱۷ مارس ۲۰۰۸، ۲۷ اسفند ماه ۱۳۸۶
تهیه و اجرا: طاهر جام برسنگ
گزارش: محمد عقیلی
برنامهی ویژهی نوروز پژواک
پنجشنبه ۲۰ مارس ۲۰۰۸، ۱ فروردین ۱۳۸۷
ساعت ۶ و ۴۰ دقیقه تا ۷ و ۱۰ دقیقهی بامداد
* انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران(طاهر جام برسنگ)
جمعهی گذشته انتخابات دورهی هشتم مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار شد. نتایج اولیهی شمارش آرای انتخاباتی در تهران نشانگر این است که هیچ یک از کاندیداهای جناح اصلاحطلب در فهرست سی نفر اول نیستند.
روز شنبهی گذشته، اسلوانی، رئیس دورهای اتحادیهی اروپا، با انتشار بیانیهای از برگزاری انتخابات دورهی هشتم مجلس شورای اسلامی انتقاد کرد و آن را متعارض با معیارهای بینالمللی قلمداد کرد. در این بیانیه، ضمن ابراز تاسف از رد صلاحیت بیش از یک سوم از نامزدهای انتخاباتی آمده است که مردم ایران از امکان گزینش آزادانه در این انتخابات بیبهره ماندهاند. این بیانیه از سوی وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران رد شد. تیمهای خبری گوناگونی از خبرگزاریهای کشورهای مختلف در ایران حضور داشتند تا خبرهای مربوط به برگزاری انتخابات را پوشش دهند. تلویزیون سوئد، رادیو سوئد و روزنامهی داگنز نوهتر، DN، خبرگزاریهای سوئدی بودند که برای تهیه گزارش و خبر در ایران حضور داشتند. در این مورد گفتگوئی داریم با نیما سروستانی، که همراه با تیمی از خبرنگاران تلویزیون سوئد به ایران رفته بود. برای شنیدن این گفتگو به برش صوتی مراجعه کنید!
* افزایش نیروهای سوئدی در افغانستان (طاهر جام برسنگ)
استن تولیفورش، Sten Tolgfors وزیر دفاع سوئد اعلام کرد که حضور نیروهای سوئدی در افغانستان میباید گستردهتر شود.
بنابر گفتههای وزیر دفاع سوئد، قرار است بر شمار سربازان سوئدی در افغانستان افزوده شود. تولیفورش همچنین بنا دارد تا وضعیت خدمات درمانی سربازان سوئدی حاضر در افغانستان را بهسازی کند و در صدد است تا هزینهی این بهسازی را با نیروهای فنلاندی مستقر در افغانستان تقسیم کند. در مورد حضور نیروهای سوئد در کشور افغانستان با غلام احمد، کارشناس افغانتبار علوم سیاسی در دانشگاه لوند گفتگوئی داریم. برای شنیدن آن به برش صوتی مراجعه شود!
* اعمال فشار بر دانشجویان در ایران(محمد عقیلی)
دانشجویان در ایران از جمله گروه های اجتماعی هستند که بیشترین تهدیدها و فشارها را از سوی جمهوری اسلامی تحمل می کنند.
اخیرا گزارش های مختلفی درمورد تشدید فشار بر دانشجویان و به ویژه شکنجه و آزار دانشجویان زندانی منتشرشده و سازمان های بین المللی حقوق بشر نیز نسبت به این اعتراض کرده اند. یکی از دانشجویان زندانی در ایران، پیمان پیران است که علاوه بر این که در زندان مورد شکنجه قرارگرفته، اعضای خانواده ی او نیز که در سوئد زندگی می کنند، ازسوی جمهوری اسلامی مورد تهدید قرارگرفته اند. دراین رابطه پژمان پیران برادر پیمان در سوئد، با ارسال نامه ای به وزارت امورخارجه، خواستاراقدامی دراین مورد ازسوی این وزارت خانه شده است. دراین مورد با Jonas Wendel از کارکنان بخش ایران در وزارت امور خارجه ی سوئد تماس گرفتیم و پاسخ این وزارت خانه را درمورد نامه ی پژمان پیران، جویاشدیم. Jonas Wendel گفت که حاضر به اظهارنظر درباره ی یک مورد فردی و خاص نیست چون می تواند به زیان آن فرد تمام شود، اما درمورد دانشجویان که به حقوق بشر مربوط می شود، برای سوئد بسیار مهم است. او تاکیدکرد که تظارهات دانشجویی و درخواست آزادی بیان درایران ازجمله موضوعاتی بوده که با مقامات ایرانی درمیان گذاشته شده و ازطریق اتحادیه ی اروپا نیز دنبال شده است.
پیمان پیران از سال ها پیش در زندان به سرمی برد و به گفته ی پژمان، او و شمار دیگری از دانشجویان مورد شدید ترین شکنجه قرارداشته اند. به گفته ی پژمان پیران، دستگیری و شکنجه تنها درمورد پیمان اعمال نشده بلکه پدرشان مصطفی پیران نیزکه از مدتی پیش به سوئد پناهنده شده، زندانی و مورد شکنجه قرارداشته است. تهدید خانواده نیز به گفته ی پژمان پیران یکی دیگر از روش های جمهوری اسلامی برای ساکت کردن خانواده ی او بوده است.
در رابطه با افزایش فشار و شکنجه بر دانشجویان زندانی، اقداماتی نیز در سطح اتحادیه ی اروپا انجام شده که دراین مورد مصطفی نقاش کار، فعال حقوق بشر و سخنگوی زندانیان سیاسی ایران دراروپا به ما توضیحاتی داده است. او از چگونگی اعمال شکنجه بر دانشجویان و کلا شرایطی که دانشجویان و دیگر زندانیان سیاسی درآن به سرمی برند نیز گفته است.
* دریچه ای بر جهان فرهنگ (طاهر جام برسنگ)
دریچهی امروز را با ادبیات آغاز میکنیم. بهروژئاآکرهئی، نویسندهی کردتباری است که در کردستان عراق متولد و در ایران پرورش یافت و در حال حاضر در استکهلم اقامت دارد. آکرهئی به فارسی داستان مینویسد و به کردی شعر. نخستین مجموعهی داستان ئاکرهئی با نام «ما اینجا هستیم» چند سال پیش توسط نشر نیلوفر با همراهی بنیاد گلشیری در تهران منتشر شد که با استقبال اهل کتاب روبرو شد. دومین مجموعهی داستان ئاکرهئی، «چیزی در همین حدود» نام دارد که چیزی کمتر از یک ماه پیش توسط انتشارات چشمه در تهران به چاپ رسید.
مجموعهی داستان بهروژ ئاکرهئی، بار دیگر با استقبال اهل ادبیات روبرو شد به نحوی که در سه هفتهی اخیر پرفروشترین کتاب نشر چشمه بوده. حقیقت، مدیر فروش انتشارات چشمه در تهران در گفتگوئی با پژواک از سنت هفتگی معرفی کتابهای پرفروش در ایران گفت (ر. ک فایل صوتی)
نازلی ئاکرهئی، دختر ۲۱ سالهی نویسندهی ساکن سوئد، پیش از رسیدن خبر به گوش پدر شاهد موفقیت کتاب در تهران بود. نازلی که برای اولین بار به ایران سفر میکرد در روزهای آغاز ورودش به تهران از کتابفروشی نشر چشمه بازدید کرد. جعبهآینهی کتابفروشی را دید که با کتابهای «چیزی در همین حدود» آذین شده.
مجموعهی «چیزی در همین حدود» حاوی ۵ داستان است که بسیاری از آنها را پیش از این در نشریات ادبی خارج از کشور خواندهایم. به گفتهی حسین مرتضائیان آبکنار، داستاننویس و مربی داستاننویسی در تهران مجموعه داستان «چیزی در همین حدود» از چند زاویه مجموعهای است خواندنی. ویژگیهای بارز این مجموعه را میتوان در زبان، نظرگاه، تصویری بودن و پرداختن به جزئیات و استفاده از حواس پنجگانه جستجو کرد. فشردهی حرفهای آبکنار در مورد «چیزی در همین حدود»: داستان های بهروژ ئاکرهیی چند ویژگی بارز دارد که آنها را تبدیل به کارهایی خوب و خواندنی و ماندگار می کند: زبان درخشان، نظرگاه عینی، تصویرسازی قوی، پرداختن به جزئیات، توجه به حواس پنجگانه، کار با زمان، و...
زبان :
ئاکرهیی با آنکه به نظر نویسندهای فارسی زبان نیست چون متولد کردستان عراق است و فارسی زبانِ دوم یا چندم اوست (چون میدانم که حداقل به چهار زبان مسلط است) اما در زبانِ فارسی قوی و درخشان عمل میکند. تسلط او بر زبان آشکار است؛ به کارگیری ساختارهای پیچیدة زبانی و جملات تودرتو، استفاده از کلمات مناسب برای القای حس راوی و لحظة روایت، تکرارها، جملات کوتاه و بلند که ریتم زیبا و گاه شاعرانهای به داستان میدهند و... از ویژگیهای زبانی اوست.
نظرگاه :
نظرگاهِ داستانهای او بیشتر عینی و بیرونی (دوربینی) است تا درونی. ئاکرهیی کمتر به درون شخصیتهایش میپردازد و بیشتر سعی در نشاندادن دارد تا نقب زدن به درون شخصیتها... که این ویژگی گاهی ما را به یاد همینگوی یا کارور و بسیاری از نویسندههای معاصر آمریکایی میاندازد.
تصویری سازی:
چون نظرگاهِ داستانهای او بیشتر بیرونی است، پس تصویریتر است؛ تا آن حد که تک تک صحنهها و داستانهایش قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارند.
جزئیات:
چون نگاه ئاکرهیی تصویری است، در بیشتر لحظاتِ داستانهایش با جزئیات سر و کار دارد و به ریزهکاریها میپردازد؛ یعنی توجه به حرکات ریزِ آدم ها، اشیاء، جزئیاتِ صحنه، و ساختنِ کل با آوردنِ یک جزء کوچک از آن...
حواس پنجگانه:
او مانند ساعدی و بیژن نجدی و بعضی نویسندگان خوب ایرانی به حواس پنجگانه توجه دارد و تمامِ حواسِ مخاطب را درگیر میکند. او فقط به دیدههای راوی بسنده نمیکند بلکه به صداها و بوها نیز توجه دارد؛ همینطور به حس لامسه... و مخاطب را در آن لحظة داستانی با خودش همراه میکند. کار با زمان:
ئاکرهیی در این داستانها، زندگی را خلاصه میکند در یک لحظه. انگار بقیة زندگی دورِ همان لحظه میچرخد و اهمیتِ آن لحظه از بقیة زندگی و تمامِ زندگی بیشتر است. مثل داستان آینه شکسته که تمامِ داستان، یک لحظة انتظار است؛ انتظارِ زنگِ تلفن! و ما هر چقدر به گذشتههای دور و نزدیک رفت و بازگشت میکنیم باز این لحظة کوچک است که اهمیت دارد.
رفتار او با زمان گاهی شبیه رمان نویی هاست. شبیه کسانی مانند رب گریه.
در داستانهای او حرکتِ زمان کُند میشود. لحظهای از زمان انگار متوقف میشود؛ و لحظهای کوچک به طولِ داستان کش میآید. گاهی انگار ما در یک لحظة داستانی توقف میکنیم. و به همین دلیل یک لحظه از زندگی، اهمیتی برابر با کل زندگی و هستی پیدا میکند.
در داستانهای او، حرکتِ زمان بیشتر رو به عقب است و کمتر رو به جلو؛ زمان کمی (شاید چند دقیقه) به جلو میرود ولی بیشتر از آن (روزها و سالها) به گذشته برمیگردد... و همة اینها برای ثبتِ لحظهای است، که امکانپذیر نیست.
او داستان را بیشتر با نگفتن میسازد تا با گفتن. دربارة هر چیز که محورِ قصهاش است کمتر حرف میزند و بیشتر به اطراف و حاشیههای آن چیز میپردازد؛ به اشیاء، به چیزهایی که به نظر سادهاند و ربطی به موضوع اصلی ندارند... مثل داستان دریچه که موضوع آن فروپاشی و گسستِ رابطة دو نفر است، اما نویسنده به جای گفتنِ ذهنیات و مشکلات عاطفی و روحی و روانی زن و مردی که در آستانة جدایی هستند، به دختر و عروسک و گربة همسایه میپردازد.
داستانهای او همه ایجاز دارند. او به جای شرح و تفصیل و روایت، بیشتر حذف میکند. حذف و حذف و حذف... به همین دلیل او شبیه مینیمالیستهاست؛ با محدود کردنِ همه چیز؛ و ایجاز در مکان و زمان و شخصیتها؛ و به کارگیری طرح ساده؛ و نمایشِ موقعیت فروپاشیدة انسانی و رابطهای که گسیخته شده. خوب، همة اینها کافی است برای این که ما از خواندن داستانهای این مجموعه لذت ببریم.
ملودی فستیوال
دریچهی امروز را با گفتار کوتاهی دربارهی جشنوارهی موزیک سال، Melodifestivalen به پایان میرسانیم. جشنوارهای که ۵۰ سال از سنش میگذرد و مورد توجهی گروهها و اقشار مختلف مردم است و پخش آن از طریق تلویزیون سوئد میلیونها نظر را به خود جلب میکند. برای نمونه پخش ۵ مرحلهی پیش از فینال این جشنواره از تلویزیون در سال جاری از تاریخ ۹ فوریه تا ۸ مارس، نزدیک به ۶ میلیون و دویست هزار نفر تماشاچی داشته. با وجود محبوبیت بسیار فستیوال ملودی سوئد در بین سوئدیها، به گفتهی Kris Boswell کریس بوسول، خبرنگار بخش بینالمللی رادیو سوئد، بسیاری هم هستند که از این رویداد نفرت دارند. دلم برای این افراد می سوزد چرا که طی شش هفته بحث اصلی رسانه ها می شود ملودی فستیوال. کریس بوسول که با شبکه ی 4 رادیو سوئد گفتگو میکرد افزود در روزنامهها مطالب و مقالات بسیاری دربارهی این که برنده و بازندهی این بازی کیست، نزاعها، لباس آرتیستها و مطالبی از این دست چاپ میشود. بوسول همچنین گفت این مطالب کمتر به موزیک می پردازند بلکه بیشتر در مورد مسائل پیرامونی فستیوال است و این پدیده تقریبا در همهی رسانهها یکسان است چه در تلویزیون صبحگاهی، رادیو، روزنامهها و چه در اینترنت، هر جا که بنگری بحث ملودی فستیوال است.»
کریس بوسول، در پاسخ Carolina Norén خبرنگار شبکهی ۴ رادیو سوئد در این مورد که چرا ملودی فستیوال تا این حد گستردگی دارد گفت: «به نظر من به این دلیل که در سوئد برنامههای سرگرم کننده بسیار کم است. جاهای زیادی در سوئد یافت نمی شوند که در آن بشود به موزیک گوش کرد، یعنی جائی که تماشاچی بتواند آرتیست یا توانائیهای جدید را کشف کند.»
کریس بوسول، خبرنگار بخش انگلیسی رادیو بینالمللی سوئد.
دورهی نهائی ملودی فستیوال سرانجام شنبهی گذشته پایان یافت و شارلوت پرللی با ترانهی هیرو به اتفاق آراء ژوری مسابقات و مردم به مقام نخست دست یافت. پرللی قرار است در فستیوال اروپائی ملودی در Eurovision که در تاریخ ۲۰ تا ۲۴ ماه مه در بلگراد برگزار میشود، کشور سوئد را نمایندگی کند.
شارلوت پرللی، پیش از مرحلهی فینال ملودی فستیوال در گفتگوئی با کارولینا نورن از شبکه چهار رادیو سوئد گفته بود که راه طولانی ای برای رسیدن به ملودی فسیتوال طی کرده ام. پرللی ادامه داد برای انتخاب ترانه های پیشنهادی مجبور به سبک و سنگین کردن زیادی شدم اما وقتی ترانه ی هیرو به من پیشنهاد شد، آن را ترانه ای قوی یافتم و نمی توانستم پیشنهاد اجرای آن را رد کنم.